اي همه آرامشم ، مست و پريشانت نبينم

در ميان کوچه ها افتان و خيزانت نبينم کاشکي قسمت کني

غمهاي خود را با دل من تا که مثل ابرها اين گونه گريانت نبينم تکيه کن بر شانه ام

اي شاخه نيلوفرينم تا غم بي تکيه گاهي را به چشمانت نبينم

عشق ناگهان و ناخواسته شعله مي کشد

دوست داشتن از شناختن و خواستن سرچشمه مي گيرد

من ازين پس به همه عشق جهان ميخندم

به هوس بازي اين بي خبران ميخندم هرکه آرد

سخن از عشق به آن ميخندم خنده من از گريه غمگين تر است

کارم از گريه گذشته است به آن ميخندم

اي کاش اسمت را براي هميشه در قلبم ننوشته بودم

عشقت را براي هميشه در دلم جاي نداده بودم

ولي حالا که اين کارا کرده ام براي هميشه دوستت خواهم داشت

و هيچگاه و در هيچ مکاني از کاغذ و برگه قلبم حذف نکرده و نخواهد کرد

سلام عزيزي ................

مرسي که بهم سر زدي و خبر دادي .........................

متنت خيلي جلب بود ولي خيلي طولاني بود .....................................

بامز بيا اون طرفا ...........................

گـلميييييييييييييييييي .............

باباي ..............

اينم شعر عزيزي .......................

چه كسي خواهد ديد مردنم را بي تو گاه مي انديشم

خبر مرگ مرا با تو چه كس مي گويد آن زمان كه خبر مرگ مرا مي شنوي

روي خندان تو را كاشكي مي ديدم شانه بالا زدنت را بي قيد و تكان دادن دستت

كه مهم نيست زياد و تكان دادن سر

چه كسي باور خواهد كرد جنگل جان مرا آتش عشق تو خاكستر كرد

مي تواني تو به من زندگاني بخشي يا بگيري از من آن چه را مي بخشي

سلام

سلام ني ني

خوبي عزيزم

مرسي كه سر زدي

وب نازي داري

بازم به من سر بزن

اپ كردي خبرم كن

باييييييييييييييييي

قربانت

باي