چرا وقتي مي خوايم بريم توي رويا چشمامونو مبينديم؟...
وقتي مي خوايم گريه کنيم...وقتي مي خوايم فکر کنيم...وقتي مي خوايم تصور کنيم...وقتي مي خوايم کسي رو ببوسيم...
به اين دليل که قشنگ ترين چيز هاي توي دنيا قابل ديدن نيستن....
مرسي كه خبرم كرديي
I Love Yuo So0o Much
موفق باشيد
خدانگهدار
در دور دستقويي پريده بي گاه از خواب شويد غبار نيل ز بال و پر سپيد لبهاي جويبار لبريز موج زمزمه در بستر سپيد در هم دويده سايه و روشن لغزان ميان خرمن دوده شبتاب مي فروزد در آذر سپيد همپاي رقص نازك ني زار مرداب مي گشايد چشم تر سپيد خطي ز نور روي سياهي است گويي بر آبنوس درخشد زر سپيد ديوار سايه ها شده ويران دست نگاه درافق دور كاخي بلند ساخته با مرمر سپيد سهراب
شما خيلي خوب مي نويسيد و از تصاوير بي محتوا و نيمه برهنه استفاده
نمي كنيد من خوشحال ميشم افتخار تبادل لينك با شما رو داشته باشم
سلام ممنون از بازديد شما
قصه ي جديد نوشته ي خودتونه؟ اگه اينطوره شما نويسنده ي بزرگي هستيد.
داستان تخيلي شما در انسان احساساتي رو بيدار مي كنه و در تعارض و تفاهم با يكديگر قرار ميده كه در نهايت افسوس نسبت به حقايق و تحسين به ظرايف نويسندگي شما به ذهن متبادر ميشه
سلام ني ني
وبلاگ قشنگي داري ممنون كه به من سرزدي
شرمنده ميكني
صورتي و عاشق باشي
باباي
سلام به اهالي شب ايراني
شب ايراني بعد از چند روز وقفه به روز شد
راستش اول عذر خواهي ميکنم بابت تاخيرم
و اينکه زود بيان که ارش جون منتظره تا شما رو ببينه
راستي چشم روشني يادتون نره بيارين براش.
دلم ميخواد اين دفعه کامنتهاتون با دفعات قبل فرق کنه يعني سنگ تموم بزارين مثل دفعات قبل
امشب هم وبلاگ مامان آرش اب ديت ميشه يادتون نره به اونم سر بزنيد.
يادم رفت بگم اسم آريا به آرش تغيير نام يافت.
خوب ديگه منتظرتون هستم .